من در سرزمینی زاده شده ام که مردمانش سرشار از احساسات و مهربانی اند ، که هم خوب است و هم بد ، از خوبی اش مطلب به فراوان می توان نوشت و اما امان از بدی هایش که تر و خشک را باهم سوزانده و خواهد سوزاند.

یکی از آثار منفی این روحیه را می توان در همین چند روزه که جام ملت های آسیا ۲۰۱۹ برگزار می شود مشاهده کرد ، آقای وش سرمربی تیم ملی ایران جمله ای را می گوید این جمله احساسات مردم را جریحه دار می کند افرادی نظیر جواد خیابانی در تلویزیون ملی با چشم هایی که اشک در آنها حدقه زده رو به دوربین با جملاتی کاملا احساسی از مردم ایران دفاع می کند و می گوید آقای وش مردم ایران اگر نان ندارند یا کم دارند چنین و چنان. هزاران پیچ و اکانت و کانال در شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها صحبت های جواد خیابانی را نقل قول کرده و احسنت گویان از او حمایت می کنند که دمت گرم بابا از حق مردمت دفاع کردی. افراد سرشناس دیگری نظیر آقای خیابانی هم با صحبت های متفاوتی به حساب خودشان جواب کوبنده ای به آقای وش داده و از مردم دفاع می کنند.


اما آیا این حجم از احساساتی شدن و حاشیه سازی در نهایت به ضرر چه کسانی تمام می شود؟ بله، مشخص است این حواشی تاثیر مستقیمی بر روی نتیجه نگرفتن تیم ملی گذاشته و شانس همین مردم در رسیدن به آرزو هایشان را کم می کند. آیا بهتر نیست که به جای پی گیری مصاحبات آقای وش به این شکل راه دیگری را انتخاب کنیم؟ آیا بهتر نیست اگر قرار است سیب زمینی نباشیم حداقل واکنش بهتری را انتخاب کنیم که حتی به عقیده من این واکنش ها می تواند به بعد از جام نیز موکول شود. 


حال اینها به کنار آیا مردم من نان کافی برای خوردن دارند؟ آیا اگر کسی خارجی باشد و این واقعیت را ذکر کند باید حس کنیم بهمان توهین شده است و این گونه برافروخته مان کند؟


ورزش، ت، کار، تحصیل، ازدواج و و و.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها